همین که متوجه شویم تجربه انواع احساسات امری طبیعی است، در مییابیم تنها چیزی که آنها را طولانی کرده یا کاهش میدهد مبارزه ذهنمان با آنها است. برای مثال: رنجیدن، ترسیدن یا عصبانی شدن احساساتی طبیعی هستند، هر چیزی میتواند آنها را بدتر کند و معمولاً خارج از کنترل شما هستند. همانطور که روزهای خوب و بد میگذرند، این احساسات در صورتی که توجهی به آنها نکنید و اجازه بدهید جسمتان آنها را تجربه کند، به طور طبیعی رفع میشوند. شاید احساسات خوشایندی نباشند، اما طبیعی هستند. آنچه باعث طولانی شدن این احساسات میشود مقاومت ما در برابر آنها است، یعنی زمانی که شروع به مبارزه با آنها کرده و از آنها میترسیم، این احساسات را طولانیتر میکنیم. وقتی در ذهن خود شروع به بحث و جدل میکنیم و با خود میگوییم «نباید چنین احساسی را به خودم راه دهم، میخواهم آرام باشم، چرا اینقدر زود ناراحت میشوم» تمامی این سوالها و فکر مبارزه با آنها، احساسات منفی را طولانی کرده و منجر به عذاب بیشتری میشود و تا زمانی که یک چیزی حواستان را پرت کند و یا همه چیز بعد از ساعتها کشمکش درونی تمام شود، ادامه خواهند داشت.
درباره احساسات مثبت نیز همین طور است. بسیاری از مردم عادت دارند از خودشان بپرسند که چرا احساس خوبی دارند یا در پوست خود نمیگنجند. حقیقت این است که این احساسات هرگز تا ابد دوام نمیآورند و باید از آنها لذت ببریم و آنها را بپذیریم تا به احساسات خوب اجازه بدهیم در تمام جسم مان جاری شوند. این تنها چیزی است که آن را طولانی میکند.
هر چند بسیاری از مردم به دنبال یافتن علت احساس خوبشان هستند، «چرا چنین احساسی دارم؟»، «چگونه میتوانم دوباره چنین احساسی را داشته باشم؟» پاسخ آن شاید ساده باشد اما معمولاً میتواند زاییده چندین عامل مرکب از قبیل سرحال بودن، داشتن آرامش خاطر و یا کمک کردن به دیگران باشد. اما همین که شروع کنید به مورد سوال قرار دادن آن یا جستجوی علت آن، عمر آن را کوتاه کرده و احساسات مثبتتان را از بین میبرید
شعر ( چشم خونبار )...برچسب : نویسنده : akhlaghadab2017 بازدید : 165